فاز منفی

فاز منفی

فاز منفی

فاز منفی

دلنوشته های کوتاه

پیوندها
  • ۱
  • ۰

 دوره نوجوانی

حدودا 10 الی 12 ساله بودم به قد ادما نیگا میکردم و همیشه با خودم می گفتم کاش مثل اونا بزرگ شم خیلی عجله داشتم همیشه به این فکر میکردم که ، کی بزرگ میشم ، کی سنم 15 سال میشه کی میشم 17 ساله خیلی عجله می کردم اون موقع ها زمان خیلی دیر میگذشت می دونی چرا؟ چون هیچ فکری به جز بازی کردن و درس و مشق نبود؛  فکرهای مخصوص جوانی و بزرگسالی رو درک نمیکردیم موقع تابستون ساعت 7 صبح پا میشدم یه لقمه مامان صبحونه میگرفت دیگه الفرار تا شب ساعت  9  فوتبال ... و ولگردی توو کوچه و خیابون ؛ ظهر هم که میشد مامان خودش کوچه میومد و ناهاری میداد که گشنه نباشم اونم به زور میگرفتم اینقد غرق بازی میشدم که تابستون واسم اندازه یک سال زمان می برد ....شاید شما هم اینطوری بودین بهرحال کودکی و نوجوونیه دیگه البته نووجوونای امروزه دیگه روز و شب نمی بینن زیاد مال خودشون نیستن بیشتر سرشون توو گوشی هست وقتی 30 ساله شدن اونوقت شاید..... "نه" شاید اون وقت هم نفهمیدن ، ولش کنیم چیکار داریم به اونا بذار سرشون به حال خودشون باشن ...بیشترشون شکست خورده هستن بنده خداها ، ما قربانی فقر و جنگ و بیکفایتی برخی مسئولین شدیم اونا قربانی فناوری نوین که در زمان اونا رشد کرد شدن ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی